ندیدن و نشنیدنت عشقت رو از دلم نبرد فقط دونستم بی تو دل ، پرپر ش

تکیه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم ما که به هم نمی رسیم بسه دیگه بزار برم

کی گفته بود به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم حیف تونیست کنج قفس چادر غم سرت کنم

من نه قلندر می شم ونه قهرمان قصه ها  نه برده ی حلقه به گوش من مثل اون فرشته ها

 من عاشقم همین و بس  غصه نداره بی کسیم

قشنگیه قصه ماست که ما به هم نمی رسیم....

سلام عزیزم اگه ام اومدی اینجا و این مطالب را خوندی به دل نگیری ها.

دوست ندارم فکر کنی که من جا زدم نه بابا من تا آخرش هستم

آرزو دارم شبی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد  را تلخی برخوردهای سرد را

می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی  می رسد روزی که شبها در کنار عکس من نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد